کارکنان حراست پالایشگاه پنجم پارس جنوبی

«اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل»

کارکنان حراست پالایشگاه پنجم پارس جنوبی

«اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل»

كد ساعت و تاريخ

کارکنان حراست پالایشگاه پنجم پارس جنوبی

اسلاید شو

درباره اینکه نخستین مسلمان کیست، در میان ما شیعیان شکى نیست که از جنس زنان قبل از هر کس خدیجه و از مردان امیرمؤمنان على (علیه السلام) است، اکثریت قریب به اتفاق مورخان و محدثان عامه نیز بر این عقیده‏اند.
 ابن هشام مورخ مشهور متوفى به سال 218 ه که قدیمترین مورخ اسلام و اهل تسنن خوانده مى‏شود، در تاریخ خود «سیره پیغمبر(ص)» تحت عنوان «على بن ابیطالب اولین جنس مذکرى است که اسلام آورد»

  مى‏نویسد: «محمد بن اسحاق (سرآمد مورخین اسلام) نوشته است: نخستین کسى که از جنس مردان به پیغمبر (صلى الله علیه و آله) ایمان آورد و با وى نماز گزاد و او را در آنچه خدا بر وى نازل کدره بود تصدیق نمود، على بن ابیطالب (رضوان الله و سلامه علیه) بود، و او در آن موقع ده ساله بود. از جمله نعمت‏هائى که خدا به على بن ابیطالب ارزانى داشت این بود که وى قبل از اسلام در دامان پیغمبر پرورش یافته بود»(سیره ابن هشام - جلد 1 ص 162)
 ابن اثیر مورخ معروف عامه که تاریخ خود ;الکامل‏» را بر اساس روایات معتبر و مشهور تالیف کرده است مى‏نویسد: «دانشمندان اهل تسنن پس از اتفاق نظر در اینکه خدیجه همسر پیغمبر نخستین انسانى است که اسلام آورده، راجع به نخستین فرد مسلمان (از جنس مردان) اختلاف نظر دارند»!
 ابن اثیر سپس مى‏نویسد: «گروهى برآنند نخستین کسى که به خدا ایمان آورد على بن ابیطالب است.» از على (علیه السلام) روایت‏شده که گفت: «من بنده خدا و برادر پیغمبر او هستم. من صدیق اکبر (بزرگترین راستگو) مى‏باشم. هیچ کس بعد از من این ادعا را نخواهد کرد مگر اینکه دروغگو و مفترى باشد. من هفت‏سال پیش از همه مردم با پیغمبر نماز گزاردم‏».
 عبدالله عباس مى‏گوید: نخستین کسى که نماز گزارد على (علیه السلام) بود. جابر بن عبدالله انصارى مى‏گوید: پیغمبر روز دوشنبه مبعوث شد و على(علیه السلام) روز سه شنبه نماز گزارد. زید بن ارقم مى‏گوید: نخستین کسى که اسلام آورد على (علیه السلام) بود. عفیف کندى نقل مى‏کند که من مردى سوداگر بودم. در ایام حج وارد مکه شدم و به خانه عباس بن عبدالمطلب درآمدم. در همان وقتکه من نزد او بودم مردى بیرون آمد و در مقابل کعبه به نماز ایستاد. سپس زنى آمد و با آن مرد به نمازایستاد، و از آن پس بچه‏اى خارج شد و با وى نماز گزارد. من گفتم: عباس! این دین چیست؟
 عباس گفت: این محمد بن عبدالله برادر زاده من است. او خود را رسول خدا مى‏داند و عقیده دارد که گنج‏هاى پادشاهان ایران و روم به دست او خواهد افتاد. این زن نیز همسر او خدیجه است که به وى ایمان آورده است. این پسر بچه هم على بن ابیطالب است که به ایمان آورده است. به خدا قسم هیچ کس را سراغ ندارم که در روى زمین غیر از این سه تن بر این دین باشند. عفیف مى‏گوید: من گفتم:کاش من هم چهارمى آنها بودم.
 محمد بن منذر و ربیعة بن ابى عبدالرحمن و ابوحازم مدنى و کلبى گفته‏اند: نخستین کسى که اسلام آورد على بود و در آن هنگام نه سال داشت. سپس ازمحمد بن اسحاق (مورخ مشهور) نقل مى‏کند که هرگاه پیغمبر مى‏خواست نماز بگزارد به اتفاق على مى‏رفت به یکى از دره‏هاى مکه و در آن جا نماز مى‏گزارد و برمى‏گشتند.(کامل اثیر - جلد 2 ص 37)
 عمرو بن عبسه سلمى مى‏گوید: «در آغاز بعثت که داستان نبوت پیغمبر را شنیدم به نزد وى رفتم و گفتم امر خود را براى من توصیف کن. پیغمبر امر رسالت‏خود و آنچه را خداوند او را بدان مبعوث کرده بود براى من شرح داد. گفتم کسى هم در این امر از تو پیروى کرده است؟ گفت ارى، زنى و کودکى و غلامى، و منظورش خدیجه دختر خویلد و على بن ابیطالب و زید بن حارثه بود.(تاریخ یعقوبى - جلد 2 ص)
 على (علیه السلام) در خطبه «قاصعه‏» میزان ارتباط خود را با رسول خدا و محبت پیغمبر را نسبت به خویش چنین بازگو مى‏کند: «اى مردم! شما از مقام و منزلت من نسبت به پیغمبر به واسطه خویشى و نزدیکى و منزلت‏خاصى که با آن حضرت داشته‏ام، آگاهى دارید. پیغمبر مرا درزمان کودکى در دامن خود پرورش داد، و نوزادى بودم که به سینه‏اش مى‏چسبانید و در بسترش مى‏خوابانید، در آغوش او جاى داشتم و بوى خوش عرق مبارکش را استشمام مى‏کردم. همچون سایه پیوسته دنبال او بودم. هر روز ازخوى پسندیده‏اش چیزى به من مى‏آموخت، و مرا وامیداشت تا در کارهاازوى پیروى کنم. هر ساله در کوه حراء مدتى به سرمى‏برد. من او را در آن مدت مى‏دیدم و جز من کسى او را نمى دید. در آن روزها غیر از پیغمبر و خدیجه کسى به اسلام نکرویده بدو، و من سومین آنها بودم.من نور وحى و رسالت را مى‏دیدم و بوى نبوت را استشمام مى‏کردم.(نهج البلاغه - طبع دکتر صبحى صالح - ص 300)
 و نیزدر پایان سخن مى‏فرماید: «من بر فطرت یکتاپرستى متولد شدم و از دیگران به ایمان و هجرت سبقت گرفتم‏»(نهج البلاغه - صبع دکتر صبحى صالح - ص 92 فانى ولادت على مفطرة و سبقت الى الایمان و الهجرة.)
 و فرمود: «هیچ کس قبل از من به دعوت حق روز نیاورد.»(نهج البلاغه - طبع دکتر صبحى صالح - صفحه 192: لن یسرع على احد ال دعوة حق. برایاطلاع بیشتر نگاه کنید به کتاب گرانقدر الغدیر ج 3 ص 218 تا ص 247 که به تقصیل در اثبات اینکه على علیه السلام نخستین مؤمن و اولین نماز گزار بوده داد سخن داده واز مجموع منابع اهل تسنن آنچه در این زمینه بوده آورده و به رد لاطائلات کسانى امثال ابن کثیر شامى و سایر مغرضین پرداخته است.)
 پس از على (علیه السلام) یزد بن حارثه مسلمان شد. زید پسربچه‏اى نصرانى از مردم اردن بود که توسط سوداگران عرب ربوده شد و در مکه به معرض فروش درآمد. حکیم بن جزام برادر زاده خدیجه پس از ازدواج با پیغمبر زید را به آن حضرت بخشید.
 پیغمبر (صلى الله علیه و آله) هم زید را آزاد کرد و به فرزندى گرفت و چون آن حضرت مبعوث گردید، زید سومین کسى بود که مسلمان شد.
 ابن اثیر مى‏نویسد: وقتى پیغمبر در جنب کعبه به نماز ایستاد على (علیه السلام) و زید بن حارثه حضرت را زیر نظر داشتند، مبادا قریش به وى صدمه‏اى وارد سازند.
 پس از آن، ابوذر غفارى،عمرو بن عبسه سلمى، زبیر بن عوام، سعد بن ابى وقاص مصعب بن عمیر، ارقم بن ابى ارقم، طلحة بن عبیدالله، عبدالرحمان بن عوف، عثمان بن عفان و خال بن سعید بن عاص مسلمان شدند. این عده «مسلمانان نخستین‏» بودند که بعضى تا پایان کار ثابت ماندند ولى برخى پس از پیغمبر دگرگونى یافتند، و دین را به دنیا فروختند، و کردند آنچه کردند.(اینکه در بعضى از منابع آمده که ابوبکر نخستین یا دومین فردى بود که اسلام آورد یا گروهى زا آورد و به دست پیغمبر مسلمان شدند مقرون به حقیقت نیست، بلکه او مطابق نقل صحیح پس از حدود 50 نفر و شاید سال چهارم یا پنجم بعثت مسلمان شد.)
 پس از آینان گروهى دیگر اسلام آوردند که از مسلمانان ثابت قدم و مدافعان صمیمى پیغمبر بودند. از قبیل جعفر بن ابیطالب و همسرش اسماء دختر عمیس، عمار یاسر و پدرش «یاسر»و مادرش «سمیه‏»، عبدالله مسعود، خباب بن ارت، عثمان بن مظعون، برادرانش قدامة بن مظعون و عبدالله بن مظعون، عبیدة بن حارث، پسر عموى پیغمبر و عقبة بن غزوان و غیره.
 این عده هم از مسلمانان نخستین هستند: ابوعبیده جراح، ابوسلمه عمه زاده و شوهر ام سلمه،فاطمه دختر خطاب خواهر عمر و شوهرش سعید بن زید.
 این عده سعى داشتند ایمان خود را از مشرکان پنهان دارند تا کار اسلام نضج بگیرد، به همین جهت به طور پنهانى ناز مى‏گزاردند. روزى سعد بن وقاص با سعید بن زید و عمار یاسر و عبدالله مسعود و و خباب بن ارت در یکى از دره‏هاى مکه نماز مى‏گزاردند. گروهى از مشرکان که از جمله ابوسفیان سرکرده بنى امیه بود، آنها را دیدند و سرزنش کردند و دشنام دادند، گفتگوى آنها بالا گرفت و کار به نزاع کشید. در آن میان سعد بن ابى وقاص استخوان فک شترى را برداشت و به سر مردى ازمشرکان کوفت و سر او را شکست و به دنبال آن خون جارى گردید، و این نخستین خونى بود که در اسلام ریخته شد.(سیره ابن هشام - جلد 1 صفحه 170، و کامل ابن اثیر - جلد 2 صفحه 40)
درباره اینکه نخستین مسلمان کیست، در میان ما شیعیان شکى نیست که از جنس زنان قبل از هر کس خدیجه و از مردان امیرمؤمنان على (علیه السلام) است، اکثریت قریب به اتفاق مورخان و محدثان عامه نیز بر این عقیده‏اند.
 ابن هشام مورخ مشهور متوفى به سال 218 ه که قدیمترین مورخ اسلام و اهل تسنن خوانده مى‏شود، در تاریخ خود «سیره پیغمبر(ص)» تحت عنوان «على بن ابیطالب اولین جنس مذکرى است که اسلام آورد»
 مى‏نویسد: «محمد بن اسحاق (سرآمد مورخین اسلام) نوشته است: نخستین کسى که از جنس مردان به پیغمبر (صلى الله علیه و آله) ایمان آورد و با وى نماز گزاد و او را در آنچه خدا بر وى نازل کدره بود تصدیق نمود، على بن ابیطالب (رضوان الله و سلامه علیه) بود، و او در آن موقع ده ساله بود. از جمله نعمت‏هائى که خدا به على بن ابیطالب ارزانى داشت این بود که وى قبل از اسلام در دامان پیغمبر پرورش یافته بود»(سیره ابن هشام - جلد 1 ص 162)
 ابن اثیر مورخ معروف عامه که تاریخ خود ;الکامل‏» را بر اساس روایات معتبر و مشهور تالیف کرده است مى‏نویسد: «دانشمندان اهل تسنن پس از اتفاق نظر در اینکه خدیجه همسر پیغمبر نخستین انسانى است که اسلام آورده، راجع به نخستین فرد مسلمان (از جنس مردان) اختلاف نظر دارند»!
 ابن اثیر سپس مى‏نویسد: «گروهى برآنند نخستین کسى که به خدا ایمان آورد على بن ابیطالب است.» از على (علیه السلام) روایت‏شده که گفت: «من بنده خدا و برادر پیغمبر او هستم. من صدیق اکبر (بزرگترین راستگو) مى‏باشم. هیچ کس بعد از من این ادعا را نخواهد کرد مگر اینکه دروغگو و مفترى باشد. من هفت‏سال پیش از همه مردم با پیغمبر نماز گزاردم‏».
 عبدالله عباس مى‏گوید: نخستین کسى که نماز گزارد على (علیه السلام) بود. جابر بن عبدالله انصارى مى‏گوید: پیغمبر روز دوشنبه مبعوث شد و على(علیه السلام) روز سه شنبه نماز گزارد. زید بن ارقم مى‏گوید: نخستین کسى که اسلام آورد على (علیه السلام) بود. عفیف کندى نقل مى‏کند که من مردى سوداگر بودم. در ایام حج وارد مکه شدم و به خانه عباس بن عبدالمطلب درآمدم. در همان وقتکه من نزد او بودم مردى بیرون آمد و در مقابل کعبه به نماز ایستاد. سپس زنى آمد و با آن مرد به نمازایستاد، و از آن پس بچه‏اى خارج شد و با وى نماز گزارد. من گفتم: عباس! این دین چیست؟
 عباس گفت: این محمد بن عبدالله برادر زاده من است. او خود را رسول خدا مى‏داند و عقیده دارد که گنج‏هاى پادشاهان ایران و روم به دست او خواهد افتاد. این زن نیز همسر او خدیجه است که به وى ایمان آورده است. این پسر بچه هم على بن ابیطالب است که به ایمان آورده است. به خدا قسم هیچ کس را سراغ ندارم که در روى زمین غیر از این سه تن بر این دین باشند. عفیف مى‏گوید: من گفتم:کاش من هم چهارمى آنها بودم.
 محمد بن منذر و ربیعة بن ابى عبدالرحمن و ابوحازم مدنى و کلبى گفته‏اند: نخستین کسى که اسلام آورد على بود و در آن هنگام نه سال داشت. سپس ازمحمد بن اسحاق (مورخ مشهور) نقل مى‏کند که هرگاه پیغمبر مى‏خواست نماز بگزارد به اتفاق على مى‏رفت به یکى از دره‏هاى مکه و در آن جا نماز مى‏گزارد و برمى‏گشتند.(کامل اثیر - جلد 2 ص 37)
 عمرو بن عبسه سلمى مى‏گوید: «در آغاز بعثت که داستان نبوت پیغمبر را شنیدم به نزد وى رفتم و گفتم امر خود را براى من توصیف کن. پیغمبر امر رسالت‏خود و آنچه را خداوند او را بدان مبعوث کرده بود براى من شرح داد. گفتم کسى هم در این امر از تو پیروى کرده است؟ گفت ارى، زنى و کودکى و غلامى، و منظورش خدیجه دختر خویلد و على بن ابیطالب و زید بن حارثه بود.(تاریخ یعقوبى - جلد 2 ص)
 على (علیه السلام) در خطبه «قاصعه‏» میزان ارتباط خود را با رسول خدا و محبت پیغمبر را نسبت به خویش چنین بازگو مى‏کند: «اى مردم! شما از مقام و منزلت من نسبت به پیغمبر به واسطه خویشى و نزدیکى و منزلت‏خاصى که با آن حضرت داشته‏ام، آگاهى دارید. پیغمبر مرا درزمان کودکى در دامن خود پرورش داد، و نوزادى بودم که به سینه‏اش مى‏چسبانید و در بسترش مى‏خوابانید، در آغوش او جاى داشتم و بوى خوش عرق مبارکش را استشمام مى‏کردم. همچون سایه پیوسته دنبال او بودم. هر روز ازخوى پسندیده‏اش چیزى به من مى‏آموخت، و مرا وامیداشت تا در کارهاازوى پیروى کنم. هر ساله در کوه حراء مدتى به سرمى‏برد. من او را در آن مدت مى‏دیدم و جز من کسى او را نمى دید. در آن روزها غیر از پیغمبر و خدیجه کسى به اسلام نکرویده بدو، و من سومین آنها بودم.من نور وحى و رسالت را مى‏دیدم و بوى نبوت را استشمام مى‏کردم.(نهج البلاغه - طبع دکتر صبحى صالح - ص 300)
 و نیزدر پایان سخن مى‏فرماید: «من بر فطرت یکتاپرستى متولد شدم و از دیگران به ایمان و هجرت سبقت گرفتم‏»(نهج البلاغه - صبع دکتر صبحى صالح - ص 92 فانى ولادت على مفطرة و سبقت الى الایمان و الهجرة.)
 و فرمود: «هیچ کس قبل از من به دعوت حق روز نیاورد.»(نهج البلاغه - طبع دکتر صبحى صالح - صفحه 192: لن یسرع على احد ال دعوة حق. برایاطلاع بیشتر نگاه کنید به کتاب گرانقدر الغدیر ج 3 ص 218 تا ص 247 که به تقصیل در اثبات اینکه على علیه السلام نخستین مؤمن و اولین نماز گزار بوده داد سخن داده واز مجموع منابع اهل تسنن آنچه در این زمینه بوده آورده و به رد لاطائلات کسانى امثال ابن کثیر شامى و سایر مغرضین پرداخته است.)
 پس از على (علیه السلام) یزد بن حارثه مسلمان شد. زید پسربچه‏اى نصرانى از مردم اردن بود که توسط سوداگران عرب ربوده شد و در مکه به معرض فروش درآمد. حکیم بن جزام برادر زاده خدیجه پس از ازدواج با پیغمبر زید را به آن حضرت بخشید.
 پیغمبر (صلى الله علیه و آله) هم زید را آزاد کرد و به فرزندى گرفت و چون آن حضرت مبعوث گردید، زید سومین کسى بود که مسلمان شد.
 ابن اثیر مى‏نویسد: وقتى پیغمبر در جنب کعبه به نماز ایستاد على (علیه السلام) و زید بن حارثه حضرت را زیر نظر داشتند، مبادا قریش به وى صدمه‏اى وارد سازند.
 پس از آن، ابوذر غفارى،عمرو بن عبسه سلمى، زبیر بن عوام، سعد بن ابى وقاص مصعب بن عمیر، ارقم بن ابى ارقم، طلحة بن عبیدالله، عبدالرحمان بن عوف، عثمان بن عفان و خال بن سعید بن عاص مسلمان شدند. این عده «مسلمانان نخستین‏» بودند که بعضى تا پایان کار ثابت ماندند ولى برخى پس از پیغمبر دگرگونى یافتند، و دین را به دنیا فروختند، و کردند آنچه کردند.(اینکه در بعضى از منابع آمده که ابوبکر نخستین یا دومین فردى بود که اسلام آورد یا گروهى زا آورد و به دست پیغمبر مسلمان شدند مقرون به حقیقت نیست، بلکه او مطابق نقل صحیح پس از حدود 50 نفر و شاید سال چهارم یا پنجم بعثت مسلمان شد.)
 پس از آینان گروهى دیگر اسلام آوردند که از مسلمانان ثابت قدم و مدافعان صمیمى پیغمبر بودند. از قبیل جعفر بن ابیطالب و همسرش اسماء دختر عمیس، عمار یاسر و پدرش «یاسر»و مادرش «سمیه‏»، عبدالله مسعود، خباب بن ارت، عثمان بن مظعون، برادرانش قدامة بن مظعون و عبدالله بن مظعون، عبیدة بن حارث، پسر عموى پیغمبر و عقبة بن غزوان و غیره.
 این عده هم از مسلمانان نخستین هستند: ابوعبیده جراح، ابوسلمه عمه زاده و شوهر ام سلمه،فاطمه دختر خطاب خواهر عمر و شوهرش سعید بن زید.
 این عده سعى داشتند ایمان خود را از مشرکان پنهان دارند تا کار اسلام نضج بگیرد، به همین جهت به طور پنهانى ناز مى‏گزاردند. روزى سعد بن وقاص با سعید بن زید و عمار یاسر و عبدالله مسعود و و خباب بن ارت در یکى از دره‏هاى مکه نماز مى‏گزاردند. گروهى از مشرکان که از جمله ابوسفیان سرکرده بنى امیه بود، آنها را دیدند و سرزنش کردند و دشنام دادند، گفتگوى آنها بالا گرفت و کار به نزاع کشید. در آن میان سعد بن ابى وقاص استخوان فک شترى را برداشت و به سر مردى ازمشرکان کوفت و سر او را شکست و به دنبال آن خون جارى گردید، و این نخستین خونى بود که در اسلام ریخته شد.(سیره ابن هشام - جلد 1 صفحه 170، و کامل ابن اثیر - جلد 2 صفحه 40)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۲۷

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی